از وادی عشق می گویم، از ورای ماوراء؛ با تو می گویم از فراسوی زمان، از دیاری می گویم که پذیرای من است. و غربت غریبیم را صمیمانه با آشناترین نگاه عاشقانه می کاود. با تو می گویم که بمانی، نمی مانی، بار سفر می بندم تا رسیدن، باز یافتنت، می دانم فراموشم شدم دیگر راه شناختی نیست؛ از من می گریزی و من در راه می مانم
شهره خالقی راد
13957 بازدید
8 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian